دهکده سرگرمی جوان ایرانی
وبلاگ سرگرمی

بنام انکه عشق را یک حادثه و جدایی را یک قانون آفرید
آنگاه بوی خوش امدنت در تاریکی دلم پیچید،به قلب خشکیده ام پا گذاشت و دلم را در محاصره ی چشمانت قرار داد.
نگاهم کردی،نگاهت طوفانی بود که خانه های ویران قلبم را ویرانتر کرد و به دمیایی بی رحم پا گذاشت.نگاهت برفهای ریخته در قلبم را آب کرد و در سراسر وجودم آهسته بارانی از عشق را بارید.آنگاه چشمانم بارانی شدند و سیلی از قطره های باران بر گونه هایم جاری شد.میدانم که میایی و برایم تکه ای از طلوع می اوری و چشمای بارانیت را برای آخرین با میبینم و...
کاش قطره اشکی بودم که از چشات سرازیر میشدم.صورتت را میشستم و لبهات را میبوسیدم و آنگاه ارام در زیر پایت جان میدادم و به خواب عمیقی فرو میرفتم.
آدرس:دریا،کنار اتاق های عاشقی،برسد به دست مسافر دشت شوره زاری که توسط صدای باران آبیاری شد.

                                                      

                                                           «محمد»

 

 

عشق یعنی با تو خواندن از جنون
عشق یعنی سوختنها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن
عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا
عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در
عشق یعنی یک بیابان درد سر
عشق یعنی با تو آغاز سفر
عشق یعنی قلبی آماج خطر


مدادسفید

همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند ...به جز مداد سفيد...

 

هيچ کسي به او کار نمي داد...همه مي گفتند :

 

( تو به هيچ دردي نمي خوري) ...يک شب که مداد رنگي ها...

 

توي سياهي کاغذ گم شده بودند...مداد سفيد تا صبح کار کرد...

 

ماه کشيد...مهتاب کشيد...و آنقدر ستاره کشيد که

 

 کوچک وکوچک و کوچک تر شد... صبح توي جعبه ي مداد رنگي...

 

جاي خالي او...با هيچ رنگي پر نشد .

 
 
 
 

 

نظر یادتون نره من هر روز نظرات شما رو میخونم 







تاريخ : 13 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط افشین میوند
http://aseman114noor.persiangig.com/Emam-Hosein.jpg

ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است

مشکی به تن کنید که ماه محرّم است

پیراهن سیاه عزاداری حسین

احرام نوکری تمامی عالم است

ماه محرّم آمده خیمه به پا کنید

دلهای ما حسینیّه ی بزم ماتم است

هر کس برای بزم عزا کار می کند

مُزدش بُوَد دست کسی که قدش خم است

شکر خدا که حضرت زهرا مرا خرید

لطف و عطای او به گدایش دمادم است

دریای چشممان چقدر موج می زند

یعنی بساط گریه ی ما هم فراهم است

شکر خدا که از غم ارباب بی کفن

چشمم شبیه چشمه ی جوشان زمزم است

آقا قسم به نام تو ما با شما خوشیم

بی تو برای ما همه عالم جهنّم است

گریه برای داغ تو رزق حلال ماست

این اشک ها به زخم عمیق تو مرهم است

بزم تو را به عالم و آدم نمی دهیم

هیئت برای ما به خدا عرش اعظم است

شش گوشه ی حریم تو بیت الحرام ماست

یعنی به داغ اعظم تو سینه مَحرم است

هر کس که دید گوشه ای از روضه های تو

گر خون چکد ز چشم ترش باز هم کم است

حتما بريد به ادامه مطلب يه سوالي از همتون پرسيدم







تاريخ : 13 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط افشین میوند

دلنوشته دختران مجرد:

از كلاس اول خوانديم آن مرد آمد ! آن مرد با اسب امد!

ما كه ترشيديم . مرتيكه با خر هم نيامد و باز هم بابا نان داد !



بچه ها اين اپ قديميمه چون عكس روش بود عكسرو فيلتر كردن منم عوش كردم 







تاريخ : 13 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط افشین میوند


سلام دوستاي عزيز خوبين ؟

اپم تو ادامه مطلب هس چون امكان فيلتر شدن وب وجود داره گزاشتم تو ادامه مطلب

راستي در صورت بروز هرگونه مشكل ادرس بعدي ما

www.damoolfa.blogfa.com

فقط يه دونه o اضافه كردم

حالا بگزريم اصل مطلب تو ادامه مطلب هس

فقط از اول بگم اگه فك ميكنيد بي جنبه باشيد پس لطفا نريد ادامه مطلب







تاريخ : 13 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط افشین میوند

 پسرها :
1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
3- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
4- پول و کارت رو میگیرن و میرن.




دخترها :

1- با ماشین میرن دم بانک.
2- به خودشون عطر میزنن.
3- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
4- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
5- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
6- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.
7- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
8- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
9- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
10- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
11- کارت رو وارد دستگاه میکنن.
12- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
13- کد رمز رو وارد میکنن.
14- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
15- کنسل میکنن.
16- دوباره کد رمز رو میزنن.
17- کنسل میکنن.
18- مبلغ درخواستی رو میزنن.
19- دستگاه ارور (خطا) میده.
20- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
21- دستگاه ارور (خطا) میده.
22- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
23- پول رو میگیرن.
24- برمیگردن به ماشین.
25- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
26- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
27- استارت میزنن.
28- پنجاه متر میرن جلو.
29- ماشین رو نگه میدارن.
30- دوباره برمیگردن جلوی بانک.
31- از ماشین پیاده میشن.
32- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذاره برای آدم)
33- سوار ماشین میشن.
34- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
35- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
36- میندازن توی خیابون اشتباه.
37- برمیگردن.
38- میندازن توی خیابون درست.
39- پنج کیلومتر میرن جلو.
40- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)
۴۱-به خودون تو اینه نیگا میکنن و میگن عجب خوش تیپما
۴۲-تا یه پسری رد میشه و اشتباها بهش نگاه میکنه زود دختر بهش میگه من قصد ازدواج ندارم
 
بقیه تو ادامه مطلب و اینکه یه اپ دیه هم همراه چند عکس تو ادامه مطلبه






تاريخ : 13 آذر 1391برچسب:,
ارسال توسط افشین میوند
آخرین مطالب